سرانجام و پس از گذشت سال ها می توانیم با دقت بیشتری حدس بزنیم که چرا مایاها حدود ۱۰۰۰ سال پیش شهرهای چشمگیر خود را رها کردند و رو به نابودی رفتند. دلیل سقوط اسرار آمیز تمدن مایا چه بود؟ در این مقاله سعی می کنیم با دقت بیشتری به این پرسش پاسخ دهیم. با ما همراه باشید.
هنگامی که فاتحان اروپایی در اوایل سال های ۱۵۰۰ به سوی آمریکای مرکزی حرکت کردند، به دنبال کسب ثروت و غارت این قاره بودند و وای به حال هر بومی که مانع راه آن ها می شد. اما به زودی استعمارگران دریافتند که در بعضی نقاط، بومی هایی هستند که به سختی در برابر آن ها مقاومت می کند و زیر بار ظلم و ستم نمی روند. البته تمدن رو به رشد مایا مدت ها بود که فروپاشیده بود.
شهرهای سنگ آهکی برجای مانده از تمدن مایا – ویژگی کلاسیک یکی از پیشرفتهترین جوامع جهان باستان – قبلاً توسط جنگل بازسازی شده بود. اما پرسش اساسی این جاست که سرنوشت این مردمان پیشرفته چه شد و دلیل سقوط اسرار آمیز تمدن مایا چه بود.
این سؤال که مایاها چگونه به پایان خود رسیده اند یکی از ماندگارترین رمز و رازهای تاریخ است. مردم مایا زنده مانده بودند. آن ها حتی موفق شدند مقاومت طولانی ای را در برابر حاکمیت اروپا به وجود آورند. اما با ورود اروپایی ها، قدرت سیاسی و اقتصادی که اهرام شاخص منطقه را برپا کرده و در زمانی جمعیتی حدود دو میلیون نفر را پایدار کرده بود، ناپدید شد.
بررسی دلایل سقوط
شاید بهتر باشد که در ابتدا و قبل از بررسی دلیل سقوط اسرار آمیز تمدن مایا، بیشتر با آن ها آشنا شویم. اولین سایت های مایا در هزاره اول قبل از میلاد ساخته شده اند و این تمدن در حدود سال ۶۰۰ میلادی به اوج خود رسید (در تقویم مزوآمریکا ، مایاها قیل از تمدن اولمک و بعد از آزتک نشسته اند).
باستان شناسان هزاران شهر باستانی مایا را کشف کرده اند که بیشتر آن ها در جنوب شبه جزیره یوکاتان، بلیز و گواتمالا در مکزیک جنوبی گسترش یافته اند. به احتمال زیاد ویرانه های مایا بیشتر در زیر جنگل گرمسیری گرم و نرم منطقه پنهان شده است.
پس از حدود ۲۰۰ سال مطالعه جدی باستان شناسی، ما به اندازه کافی درباره مایاها اطلاعات کافی داریم که تحت تأثیر قرار بگیریم. هنر و معماری متمایز آن ها ثابت می کند که استادکاران ماهری بودند. مایاها از نظر فکری نیز پیشرفته بودند. آن ها درک خوبی از ریاضیات و نجوم داشتند که از آن برای تراز هرم و معابد خود با ترجیح سیارات و اعتدال های خورشیدی استفاده می کردند.
مایاها از تنها خط نوشتاری شناخته شده در Mesoamerica استفاده کردند، مجموعه ای از شخصیت های عجیب و غریب که به هیروگلیف مایا معروف هستند. شگفتی هایی که مایاها از خود به جای گذاشته اند عرفانی ماندگار برای آن ها به ارمغان آورده است. اما روشی که این تمدن را پایان خود روبرو کرد، بسیار عجیب است.
بیایید با آن چه که درباره آن ها میدانیم شروع کنیم. در حدود سال ۸۵۰ میلادی، مایاها پس از قرن ها رفاه و تسلط، یکی پس از دیگری شهرهای بزرگ خود را رها کردند. در کمتر از ۲۰۰ سال، دیگر خبری از آن شکوه قبلی این تمدن نبود و روز به روز به سقوط نزدیک تر می شد. البته در سال های سرایط کمی بهتر شد، اما عظمت و شکوفایی مایا برای همیشه از بین رفته بود.
جدا از مقیاس چشمگیر آن، آن چه باعث سقوط مایاها را عجیب و مرموز می کند این است که با وجود دهه ها مطالعه، باستان شناسان هنوز نمی توانند در مورد علت آن به توافق برسند و دلیل قطعی این نابودی را پیدا کنند.
مانند امپراتوری روم احتمالاً فقط یک عامل تنها در سقوط مایا وجود نداشته است. اما ماهیت انحطاط آن ها باعث می شود که برخی از محققان بر این باور باشند که تمدن مایا قربانی یک فاجعه بزرگ شد، فاجعه ای که در پی آن شهر به شهر این تمدن را سرنگون شد.
خشکسالی؛ دلیل احتمالی و اصلی سقوط اسرار آمیز تمدن مایا
نظریه های فراوانی درباره سقوط اسرار آمیز تمدن مایا و آن چه که آن ها را به پایان خود رساند، وجود دارد. حمله، جنگ داخلی، فروپاشی مسیرهای تجاری و مواردی از این دست از دلایل مورد علاقه باستان شناسان هستند.
اما از زمانی که اولین پرونده های آب و هوایی درباره آمریکای مرکزی باستان در اوایل دهه ۱۹۹۰ جمعآوری شدند، یک نظریه محبوبیت خاصی پیدا کرد: تمدن مایا در نهایت توسط یک دوره تغییرات شدید آب و هوایی نابود شده است.
در قرن های قبل از فروپاشی مایا – به اصطلاح “عصر کلاسیک” بین حدود ۲۵۰ و ۸۰۰ میلادی – تمدن رونق فراوانی گرفت. شهرها رونق گرفتند و برداشت ها به خوبی انجام می شد. سوابق اقلیمی (که بیشتر از تجزیه و تحلیل ساختلر غارها به دست می آید) نشان می دهد که در این مدت منطقه مایا بارندگی نسبتاً زیادی داشته است. اما همان سوابق نشان می دهد که از حدود سال ۸۲۰ میلادی، منطقه توسط ۹۵ سال خشکسالی های نقطه ای، که برخی از آن ها برای دهه ها ادامه داشت، رو به ویرانی و نابودی رفت.
از زمانی که این خشکسالی ها برای اولین بار شناسایی شده اند، محققان متوجه یک ارتباط چشمگیر بین زمان این خشکسالی ها و سقوط اسرار آمیز تمدن مایا شده اند. بیشتر شهرهای کلاسیک مایا بین سال های ۸۵۰ و ۹۲۵ میلادی سقوط کردند که تقریباً با قرن خشکسالی مصادف است.
اگر چه یک همبستگی ساده برای بستن پرونده این تمدن مرموز کافی نیست، اما تنگاتنگی که بین خشکسالی ها و سقوط وجود دارد، بسیاری از کارشناسان را به این باور می رساند که تغییر آب و هوا در قرن نهم ممکن است به نوعی باعث از بین رفتن مایا شده باشد.
اما همانطور که توضیح خشکسالی قانع کننده به نظر می رسد، یک مدرک در برابر آن ایستاده که می تواند آن را نقض کند. در حالی که اکثر شهرهای مایا با تغییر آب و هوا و خشکسالی از رونق افتادند، تعدادی از شهر ها مخصوصا در شمال همچنان سرپا بودند.
سرپا بودن شهرهای شمالی در زمان خشکسالی
شهرهای مایا که در طی خشکسالی های قرن نهم سقوط کردند، بیشتر در قسمت جنوبی قلمرو آن ها در گواتمالای امروزی و بلیز واقع شده بودند. با این حال، در شبه جزیره یوکاتان در شمال، تمدن مایا نه تنها از طریق این خشکسالی ها دوام آورد بلکه شکوفا نیز شد.
در حالی که تمدن جنوب مایا از هم پاشید، با ظهور تعدادی از مراکز پر رونق شهری در شمال، از رونق نسبی برخوردار شد. این ها شامل یکی از بزرگترین شهرهای مایا، چیچن ایتزا که یکی از “عجایب هفتگانه جدید” به حساب می آید، می شود.
این تجدید حیات شمالی بر خلاف تئوری خشکسالی نابودی مایا است و مثال نقضی است برای رد این تئوری. اگر باستان شناسان استدلال می کنند که جنوب با تغییر آب و هوا به طور دائمی فلج شده، چرا در شمال شرایط متفاوت بوده است؟
محققان توضیحات مختلفی برای این اختلاف شمال و جنوب ارائه داده اند اما تاکنون هیچ نظریه ای نتوانسته قانع کننده باشد. با این حال، اخیراً یک کشف جدید تا حدودی به سمت حل این پارادوکس پیش رفته است.
باستان شناسان مایا تشخیص تاریخ و زمان را دشوار میدانند. تقریباً هیچ یک از سوابق کتبی مایا که زمانی دارای هزاران نفر جمعیت بوده است، از زمان استعمار اروپاییان جان سالم به در نبرده است (به دستور کشیش های کاتولیک، اسپانیایی ها کتاب های مایا را به طور عمده سوزاندند و اکنون فقط چهار کتاب موجود است).
در عوض، برای تعیین زمان رونق شهرهای باستانی مایا، محققان به کتیبه های تقویم موجود بر روی بناهای سنگی، تجزیه و تحلیل سبک سرامیک های تزئین شده و تاریخ های رادیوکربن از مواد آلی تکیه می کنند.
مطالعات قبلی سن تقریبی مراکز اصلی شهری در تمدن مایای شمالی را مشخص کرده بودند و نشان دادند شمال خشکسالی های قرن نهم را تحمل کرده است. اما تا همین اواخر این انبوه داده ها هرگز در یک مطالعه واحد جمعآوری نشده بود.
انجام این کار مهم است زیرا به ما امکان می دهد منطقه شمال مایا را به طور کلی مشاهده کنیم و به محققان کمک می کند روندهای اصلی شکوفایی و سقوط آن را شناسایی کنند. اکنون در مطالعه ای که در ماه دسامبر منتشر شد، باستان شناسان ایالات متحده و انگلیس برای اولین بار تمام مدارک مورد نیاز برای محاسبه سن مراکز شهری در سرزمین های شمال مایا را گرد هم آورده اند.
این تعداد حدود ۲۰۰ تاریخ از سایت های سراسر شبه جزیره یوکاتان را شامل می شود. نیمی از کتیبه های تقویم سنگی و نیمی از تاریخ گذاری کربن رادیو. از این طریق محققان می توانند تصویری گسترده از زمان فعال بودن شهرهای مایای شمالی و زمان هایی که هرکدام رو به زوال رفته اند را ترسیم کنند.
آن چه این تیم توانست بیاید، به طور قابل توجهی درک ما از زمان و حتی چگونگی پایان یافتن تمدن و سقوط اسرار آمیز تمدن مایا را تغییر می دهد. برخلاف تصور قبلی، شمال در دوره خشکسالی دچار زوال شده بود. در حقیقت از دو مورد خشکسالی رنج برده بود.
زوال تمدن مایا در شمال
در نیمه دوم قرن نهم کاهش در تعداد کتیبه های تقویم سنگی به ۷۰% رسید. همین الگوی زوال در تاریخ های رادیوکربن در سراسر منطقه مایای شمالی نیز تکرار می شود که نشان می دهد ساخت و سازهای چوبی نیز در همان دوره زمانی کاهش یافته است.
دقیقا این همان زمانی است که اعتقاد بر این بود خشکسالی ها باعث فروپاشی تمدن مایا در جنوب شده است و شمال از این خشکسالی ها آسیبی ندیده و در امان مانده است.
محققان بر این باورند که این کاهش فعالیت خلاقانه نشان می دهد که فروپاشی سیاسی و اجتماعی در شمال در جریان بوده است. شمال مطمئناً در قرن نهم بهتر از جنوب ظاهر شد اما این یافته های جدید نشان می دهد که منطقه با کاهش چشمگیری روبرو بوده.
این زوال در شمال تمدن،یشتر به دلیل ماهیت ظریف بودن شواهد از شناسایی فرار کرده بود. انحطاط شمال در قرن ۹ جزئیات جذاب جدیدی در داستان مایاها است اما اساساً آن را تغییر نمی دهد. ما قبلاً میدانستیم که مایاهای شمالی از خشکسالی های قرن ۹ جان سالم به در برده بودند زیرا تا قرن دهم، چیچن ایتزا و سایر مراکز رونق داشتند.
اما سقوط دوم که شناسایی شده، درک ما از داستان مایا را تغییر می دهد. محققان پس از بهبودی کوتاه و مقطعی شرایط این تمدن در طی قرن دهم (که جالب توجه است زیرا همزمان با افزایش بارندگی بود) متوجه رکود دیگری در ساخت و ساز در مکان های متعدد در سراسر قلمرو مایای شمالی شدند که به نظر می رسد کنده کاری سنگ و سایر فعالیت های ساختمانی تقریباً کاهش یافته است.
علاوه بر این، درست مثل بحران ۲۰۰ سال قبل، محققان کشف کردند که این سقوط مایا در قرن یازدهم نیز در پس زمینه خشکسالی شدید اتفاق افتاده است. با این که خشکسالی های قرن نهم بسیار شدید بوده اند اما قرن یازدهم بدترین خشکسالی را که این منطقه طی ۲۰۰۰ سال دیده بود را به ارمغان آورد؛ یک “خشکسالی عظیم”.
وقوع خشکسالی عظیم
پس از بهبودی کوتاه مدت و مقطعی در شمال، سوابق اقلیمی نشان می دهد که میزان بارندگی در بهترین قسمت قرن، در حدود ۱۰۱۰ تا ۱۱۰۰ میلادی، به طرز چشمگیری کاهش یافته است. یک اتفاقات همزمان، به خودی خود معنی چندانی ندارند اما دو مورد را پیدا کنید و حتی افراد بدبین نیز شروع به زمزمه “علیت” می کنند.
خشکسالی عظیم قرن یازدهم در سقوط مایای شمالی نقش داشته است اما تاریخ و زمان آن ابهاماتی را به وجود آورده است. از این رو تشخیص این که آیا زمان واقعی خشکسالی و سقوط مایاها واقعا همپوشانی دارد یا نه، دشوار است.
تجزیه و تحلیل جامع منتشر شده در مطالعه ماه دسامبر به ما اجازه می دهد با اطمینان بسیار بیشتری بگوییم که تغییرات آب و هوایی همزمان با دو دوره مخرب مایا بوده است. اگر موج اول خشکسالی در جنوب مایا به پایان رسیده بود، به نظر می رسد موج دوم باعث نابودی آن ها در شمال شده باشد.
پس از این موج دوم خشکسالی، هیچ بهبودی واقعی برای مایاها وجود نداشته است. چیچن ایتزا و دیگر مراکز مهم دیگر در شمال هرگز رونق دوباره نگرفتند. البته استثناهای کوچک اما قابل توجهی وجود دارد مانند شهر شمالی مایاپان که از قرن سیزدهم تا پانزدهم شکوفا شد اما این شهر هرگز با اندازه و پیچیدگی شهرهای کلاسیک مایا قابل مقایسه نخواهد بود. از بسیاری جهات، قرن یازدهم آخرین نفس های مایا بود. با این یافته ها، حتی بیشتر به نظر می رسد که تغییرات آب و هوایی نقش مهمی در سقوط اسرار آمیز تمدن مایا داشته باشد. اما چگونه؟
نقش جنگ و نظام اجتماعی سیاسی در سقوط اسرار آمیز تمدن مایا
بیشتر توضیحات باستان شناسی در مورد فروپاشی شامل کشاورزی است. مایاها مانند همه تمدن های بزرگ، به دلیل توان اقتصادی خود و البته برای حفظ نیروی کار گسترده، به شدت به محصولات وابسته بودند. سادهترین توضیح برای سقوط مایا این است که به دلیل خشکسالی، سالانه محصولات کمتری تولید می شد که ممکن است به تدریج از نفوذ سیاسی مایا کاسته و در نهایت منجر به تجزیه کامل جامعه شده باشد.
اما حتی طرفداران فرضیه خشکسالی نیز اذعان می کنند که این تصویر قطعاً ظریف تر از آن است. ما می دانیم که در آن زمان جنگ و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی در سراسر منطقه مایا افزایش یافته بود. درگیری بین شهری یک روش موثر و نابود کننده برای از بین بردن هر تمدنی است.
هنوز همپوشانی تاریخ فروپاشی و خشکسالی جای پرسش دارد. بنابراین، شاید علت سقوط ترکیبی از خشکسالی و درگیری داخلی بوده است. با کوچک شدن ذخایر غذایی طی دهه های خشک، احتمالاً رقابت برای منابع حتی شدیدتر می شد، شاید در نهایت به نقطه اوج رسیده باسد که باعث شکستگی جبران ناپذیر تمدن باستانی مایا شده.
آیا نبوغ باعث سقوط اسرار آمیز تمدن مایا شده است
حداقل یک توضیح دیگر وجود دارد که به هیچ جنگی احتیاج ندارد. شاید این قسمت تاریک مایا نبود که آن ها را محکوم به نابودی کرد، بلکه استعدادهای آن ها بود. مایاها صنعتگران بزرگی بودند و مجسمه سازان برجسته ای بودند.
مایاها برای پرورش مواد غذایی کافی برای تأمین میلیون ها نفر جمعیت خود، سیستم های عظیمی از کانال ها را حفر کردند که گاهی صدها مایل بود که به آن ها این امکان را می داد تا زمین های زراعی جدید تولید می کند. همچنین بخش های عظیمی از جنگل را برای کشاورزی و ایجاد فضا برای شهرهایشان نابود کردند.
برخی از محققان تصور می کنند که دستکاری ماهرانه مایا در محیط زیست اطرافشان می تواند در فروپاشی نهایی آن ها نقش داشته باشد به نحوی که تأثیرات تغییرات طبیعی آب و هوا را بدتر کند.
به عنوان مثال، برخی از محققان تصور می کنند که جنگل زدایی برای ایجاد زمین های کشاورزی ممکن است اثرات موضعی خشک کردن را تشدید کرده و منجر به خسارات قابل توجهی از کشاورزی در طی خشک سالی شود. پیامد غیرمستقیم بیشتری از توانایی کشاورزی آن ها شاید این باشد که به جمعیت اجازه می دهد بیش از حد رشد کند و آسیب پذیری آن ها را نسبت به کمبود طولانی مدت مواد غذایی افزایش و مقاومت آن ها در برابر آب و هوای خشک و خشکسالی را کاهش دهد.
به هر دلیل یا دلایلی که باعث سقوط اسرار آمیز تمدن مایا شدند، ما چیز هایی در مورد سرنوشت افرادی که مجبور به مواجهه با عواقب آن شدند، میدانیم. با شروع حدود سال ۱۰۵۰، مایاها راهی جاده شدند. آن ها مناطق داخلی که اجدادشان در آن شکوفا شده اند را رها کردند و دسته دسته به سمت ساحل کارائیب یا منابع دیگر آب مانند دریاچه ها و گودال های مملو از آب شیرین حرکت کردند.
مهاجرت مردم مایا ممکن است ناشی از گرسنگی بوده باشد. اگر به دنبال خشکسالی قرن نهم و یازدهم محصولات زراعی واقعاً نابود می شدند، جابجایی آن ها به سوی مناطق پر آب ممکن بود منطقی باشد. زیرا از این طریق می توانستند به غذاهای دریایی یا استفاده از زمین مرطوب نزدیک دریا، دسترسی داشته باشند.