در این مقاله نگاهی به بازی Green Hell خواهیم انداخت. عنوان بقامحور استودیوی Creepy Jar که در جنگلهای آمازون جریان دارد.
جهنم سبز بازی ای نیست که آن را دست کم بگیرید. این یک بازی بقا برای علاقه مندان به بازی های بقامحور است، و به همین ترتیب، از هر فرصتی که می تواند استفاده می کند تا المان های این سبک را به شما تحویل دهد. در حالی که لحن داستان و فضای سبز جهنمی آن ممکن است شما را به یاد Green Inferno الی روث بیاندازد، اما اجازه ندهید شباهت های سطحی شما را به این فکر بیندازد که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند. این داستان مطمئنا مشابه داستانی است که از یک فیلم آدمخواران قبیله ای و دیوانه اوایل دهه ۸۰ احتمالا دیده اید، اما بسیار موارد خاص خودش را دارد و داستانی است که ارزش تجربه کردن را دارد البته در صورتی که بتوانید از موانعی که بازی به صورت عمد یا ناخواسته در مقابل شما قرار می دهد، عبور کنید.
اگر در ده سال گذشته حداقل چند بازی سبک بقا را تجربه کرده باشید، اساسا می دانید که در اینجا یا چه چیزی روبرو هستید. شما با تعدادی معیار برای مدیریت ، زمینی برای آشنایی با منابع ، منابع برای جمع آوری و البته تعداد زیادی از نیروهای دشمن برای مبارزه، به دنیای خطرناک بازی پا خواهید گذاشت. از بسیاری از مواردی که باید به طور مداوم کنترل شوند، سلامتی جیک، خستگی، تشنگی و رژیم غذایی متعادل را می توان نام برد. می توان این کار را انجام داد، اما انتظار نداشته باشید که در ابتدا بدون اشتباهات زیادی از این چالش ها بیرون بیایید. بعضی از قارچ ها برای موقعیت های خاص مفید هستند و بعضی دیگر این گونه نیستند. یافتن آب به راحتی امکان پذیر است اما باید فیلتر شود یا از بارندگی جمع شود تا نوشیدن آن ایمن باشد.
برای ساخت سلاح نیاز زیادی به آیتم های مختلف نیست اما یافتن سنگ های مورد نیاز برای ساخت سلاح های قدرتمند بسیار آسان نیست و چالش بعدی این است که در هر بار اسپاون، بازی مکان شما را تغییر می دهد. هر اینچ این دنیا مرگ شما را می خواهد، بنابراین هر حرکتی که در آن انجام می دهید باید هدفمند و حساب شده باشد. گرچه نیازهای جهنم سبز نسبت به شما ماهیتی کاملاً ساده دارد، اما دستیابی به آن ها به هیچ وجه آسان نیست. البته در بیشتر بازی های سبک بقا در این روزها این مشکلات وجود دارد اما در این بازی چالش چندان بیشتری نسبت به تجربه های قبلی خود خواهید داشت.
با طراحی که بازی دارد، تقریبا همیشه اشتباهی رخ خواهد داد. شاید شما از اردوگاه خود دور باشید اما آن قدر تشنگی داشته باشید که مجبور شوید آب کثیف بنوشید تا برای شما مدتی زمان برای زنده ماندن بخرد، که مطمئنا نتیجه آن این است که شما به یک فرد انگلی تبدیل خواهید شد، که در نهایت با این قضیه نیز باید روبرو شوید و آن را حل کنید. بنابراین ، برای هر مشکلی که حل می کنید ، تقریباً همیشه یک مسئله جدید ایجاد می شود. بازی های بقا به طور کلی به این طریق کار می کنند، اما در Green Hell بسیار شدیدتر شاهد این موضوع هستیم، هم از نظر سرعت وخامت اوضاع و هم از نظر تعداد زیاد متغیرهایی که باید مدام تحت نظر باشند. به نوعی، می توانید احساس کنید که این نوع خاص از بازی های سخت بقامحور می تواند با ایده پیشرفت از طریق یک روایت در تضاد باشد.
با توجه به اینکه دستهای من همیشه پر از مشکلاتی بود که نیاز به توجه فوری داشتند، وجود لحظات کوتاهی که در آن واقعاً احساس اطمینان کافی داشته باشم تا داستان را به جلو برسانم، کم بود. همه اینها البته در آغاز حتی بارزتر است، زیرا بخش آموزش کوتاه در شروع کار بسیار کوتاه تر از آن است که شما را به جنبه های مختلف جهنم سبز و چگونگی تأثیر آن ها بر یکدیگر آشنا کند. هیچ یک از این موارد لزوماً آن چیزی نیست که من به معنای عینی آن را نقص بنامم، زیرا اشتهای شخصی شما به مجازات و بازی های بقا محور hardcore تأثیر عمیقی بر میزان سرگرم کننده بودن این نوع کارها برای شما خواهد داشت.
از طرفی دیگر منوهای بازی خوب کار نشده است و مبهم عمل می کند. برخی از موارد روی میز کار شما ایجاد می شوند ، در حالی که برخی دیگر از شما می خواهند آنها را از دفترچه یادداشت خود انتخاب کنید، یک نقطه را انتخاب کنید و مواردی را در آن مکان قرار دهید تا آیتم ظاهر شود. هر دوی این روش ها به اندازه کافی خوب کار می کنند و من سرانجام تفاوت و اهداف این دو روش را درک کردم، اما هنوز هم فکر می کنم استفاده از یک روش برای ساخت همه موارد منطقی تر خواهد بود. این مورد را با دیگر منوهای بد بازی ترکیب کنید تا بدانید این بازی حتی با این موارد ساده نیز شما را به چالش می کشد.
برخی از بازی ها با تغییراتی در سیستم های منوی رایانه شخصی خود، انتقال دلپذیری برای کنسول دارند. جهنم سبز یکی از این موارد نیست. علی رغم تمام تلاشم برای دیدن آن، هرگز کاملاً احساس نکردم که در تمام فرایندها و ساز و کارهای جهنم سبز یک هماهنگی ثابت وجود داشته باشد و این بعضا تجربه کاربری را خدشه دار می کند. گرچه من فکر می کنم مشکل سختی Green Hell مطمئناً می تواند یکی از ویژگی های قوی و جالب آن باشد، مخصوصاً برای بازیکنان مناسب و طرفدار چالش، اما به طور جدی شک دارم که اتلاف وقت گران بها برای سر و کله زدن با سیستم های منوی ناسازگار، در حالی که سلامتی من همچنان رو به زوال است، موردی منطقی باشد.
شما می توانید در درجه سختی راحت تر بازی کنید که نوار میزان عقل و دیوانگی و همچنین حملات محلی ها را خاموش می کند و برای تازه واردان این نکته را به شدت توصیه می کنم حداقل تا زمانی که به بسیاری از کنجکاوی های بازی مسلط باشید. بازی آنلاین همچنین از نظر تئوری می تواند مزایایی را به همراه داشته باشد و فکر می کنم اگر خیلی خوش شانس باشید با بازیکنان مفیدی روبرو می شوید که می توانند نکاتی را به شما بگویند، اما در زمان حضورم در بازی در این بخش اقبال کمی داشتم.
با این اوصاف ، هنگامی که توانستید خود را از حفره عمیقی که بازی در ابتدا شما را در آن رها می کند، بیرون بیاورید ، می توانید بارقه هایی از یک سیستم بزرگتر را مشاهده کنید که این عناصر مختلف به هم پیوسته در نهایت به آن اضافه می شوند. در اینجا تصویری بزرگتر وجود دارد که مطمئناً کسانی که دوست دارند عجله مبارزه مداوم را تجربه کنند و از پس چالش های مختلف بر بیاییند، به آن علاقه مند می شوند و جذابیت های زیادی برای آن ها به همراه خواهد داشت.
عملکرد بصری Green Hell در PS4 Pro از نظر جزئیاتی که آن ها توانستند روی پلتفرم ایجاد کنند چشمگیر است. جزئیات مربوط به دست و پاهای جیک به خوبی برجسته است. جنگل بارانی آمازون بسیار مناسب و انبوه است و در هر کجا که نگاه کنید رنگ ، حرکت و زندگی خواهید یافت. نور خورشید و ماه برروی خاک مرطوب و برگ ها به روشی قانع کننده بازتاب می شود که ممکن است لحظه ای شما را فریب دهد و فکر کنید که بازی بهینه شده است، اما متأسفانه در کل ، چندان کیفیتی در موارد فنی مشاهده نمی شود.
مشکلات پرش تصویر و افت فریم از دیدنی هایی است که در این نسخه از بازی با آنها بسیار آشنا خواهید بود، مخصوصاً هنگام قطع درختان یا درگیری که آزار دهنده است. همچنین می تواند در کارهای عادی مانند کرفتینگ و برداشتن آیتم ها تداخل ایجاد کند زیرا ممکن است فشار دکمه ها به دلیل تاخیر در بازی ثبت نشوند، که به ویژه در شرایط پرتنش آزار دهنده است گرچه بیشتر اوقات پرتنش هستند. چرا این نسخه برای نسخه PS4 Pro بهینه نشده از آن جائی که از عرضه نسخه اصلی بر روی PS4 بیش از سه سال می گذرد سوالی است که نمی توان به آن جواب داد. در هر صورت پیشنهاد می شود نسخه پرو را دریافت کنید.
موسیقی در جهنم سبز عمدتا وجود ندارد اما یک سری موارد خوب از صداهای وهم انگیز وجود دارد که با از دست رفتن عقل جربه توهم ، آرام آرام شدت می یابد. افکت های صدای مناطق و جنگل در بازی به خوبی طراحی شده است به آن لحظه ها کمک می کند تا بسیار نگران کننده تر از حالت دیگری باشند و با موفقیت تنش را در بازی بیشتر می کند. صداپیشگی به صورت کلی نیز بسیار خوب است. بنابراین تا آنجا که مربوط به صداگذاری بازی باشد، این عنوان به ظاهر یک تغییر کامل از رایانه انجام داده است و باید انتظارات بیشتر بازیکنان PS4 پرو را برآورده کند.
در نهایت نمی توان بازی را به دلیل چالش هایی که بر مبنای آن ها برنامه ریزی شده مقصر دانست. این عنوان در انجام کاری که قصد داشته است تا حدود زیادی موفق عمل می کند. در واقع می توان گفت که این بازی یک تست از توانایی حل مسئله و غلبه بر مشکلات مختلف از شما خواهد گرفت. کاری که انجام نمی دهد این است که یک رابط کاربری سرراست ارائه نمی دهد تا در این مسیر سخت شما را اذیت نکند. همچنین به عنوان یک پورت برروی کنسول ها خوب عمل نمی کند. با همه این مسائل اما هیچ یک از مشکلات نمی توانند جلوی تجربه چالش برانگیز و لذت بخش شما را از این بازی بگیرند. البته در صورتی که به این سبک علاقه مند باشید.